نفسم،یگانه زهرانفسم،یگانه زهرا، تا این لحظه: 9 سال و 5 ماه و 9 روز سن داره

یگانه زهرا، هدیۀ آسمانی

رضا جونم و نفسم

1393/3/16 17:36
220 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیزم

خوشگلم خوش می گذره!!!!

هنوز که توی دلم هیچ تکونی نمی خوری تا وجودت رو لمس کنم ولی با تمام وجودم حست می کنم

عزیزم چند روزی هست که یم خوام بیام و از داداشی برات بگم

داداشی که سخت منتظر اومدنته و برای اومدنت لحظه شماری میکنه

یادمه موقعی که داداشی توی دل من بود منم دایم میگفتم پس کی میاد توی بغلم و آخرش داداشی دو ماه زودتر اومد و همه گفتن دیدی انقده بی تابی کردی تا بچه زود بدنیا اومد

حالا دیگه جرات نمی کنم برای اومدنت دلتنگی کنم و دایما می گم انشالله به موقع بیای و سختی های داداشی رو شما نکشی

عزیزم گفتم امروز اومدم تا برات از داداشی بگم که چقده برای شما برنامه داره

چقدر به فکر منه تا آسیبی به شما نرسه

وقتی به داداشی می گم نی نی خوشگلمون که بیاد شما این ورم می خوابی و نی نی هم اون ورم،  رضا جونم می گه "نه نی نی توی بغل من می خوابه و من توی بغل شما" و چون داداشی دوست نداره پشتش به من باشه میگه "من رو به آسمون می خوابم و نی نی رو میگذارم روی شکمم که صورتم هم به شما باشه"

رضام خیلی حواسش به شماست و توی این مدت کلا حرکتاش خیلی آروم شده تا آسیبی به شما نرسه

هر وقت هم که دلش برای شما تنگی می کنه می یاد و شما رو محکم بغل می کنه و کلی ناز و نوازشت می کنه

لالایی هم داره برات یاد می گیره که وقتی اومدی برات بخونه

عزیزم باورت نمیشه که چقدر وجودت توی خونه شیرینه و شما موضوع بیشتر حرفای مایی

بابایی این روزا خیلی پرکاره چون علاوه بر کارای معمولش این روزا تمام کارای خونه رو انجام میده و من فقط غذا درست میکنم "بابایی خسته نباشی"

منم که این روزا خدا رو شکر بهترم

دوشنبه بابایی باید برای مصاحبه بره بابلسر و خاله جون شما و خالۀ من برای اینکه تنها نباشیم می یان پیشمون

پسندها (2)

نظرات (2)

منا (مامان کورش )
28 خرداد 93 18:34
سلام عزیزم واااااااااااااااااااااااااااااییییییییییییییییییییی نمیدونی چقدر خوشحال شدم ذوق مرگ شدم چرا تا حالا بهم نگفتی اصلا یادم رفته بود بیام ببینم خیلی از دستت ناراحتم بهم نگفتی بهت خیلی خیلی تبریک میگم حالا چیکار میکنی شرایط خوب عستش
مامانی یگانه زهرا
پاسخ
سلام عزیزم خوبی ای بابا زبون من که مو در آورد از بس گفتم برو وب نفس تقصیر خودته کم کاری می کنی دیگه حالا دست پیش زدی که من بهت نگم ناراحت شدم دیر فهمیدی بابا داره نفس به دنیا می یاد حالا فهمیدی دیگه دیره حال نمی ده حالا فهمیدی چرا هوس قند و قاوت کرده بودم
منا (مامان کورش )
28 خرداد 93 18:35
راستی من لینکم کن زود بــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــاش