هدیه ای از خدا روز سالگرد ازدواجمون
سلام خدای مهربون من
سلام خدای مهربون من که هنوز به بنده هات امیدواری
سلام خدای مهربونم که به من دوباره اعتماد کردی
خدایا شکـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرت که لیاقت دوباره مادر شدن رو به من دادی
سلام عزیزم
سلام کوچولوی من
توی دل مامان یک ماه مهمونی
قدمت روی چشمام
انشالله بتونم میزبان خوبی برات باشم
عزیزم امروز سالگرد ازدواج من و بابایه
توی این روز خدا هم نعمتش رو بهمون تموم کرد و هدیۀ با شکوهی رو بهمون داد
هدیه ای که تا آخر عمرمون لذتش رو می بریم
عزیزم امروز صبح سه تایی با هم رفیتم بیرون و داداشی رو که بردیم پیش دبستانی با بابایی رفتیم آزمایشگاه دکتر اسماعیلی تا ببینیم بالاخره بی بی چک درست تشخیص داده!!!
امروز ساعت 7 هم رفیتم و جوابش رو گرفتیم
وای که چقدر خوشحال شدم که دیدم HCG رو 150 نشون داده و به بابایی گفتم مثبته و از آزمایشگاه که بیرون اومدیم به داداشی گفتم قراره نی نی بیاد ها!!! رضا جون رو می گی چشماش برق زد و گفت نی نی دارم !! الهی بگردمش که تمام صورتش خوشحال شد و از چشماش معلوم بود که خیلی خوشحاله
رضا جونم از یک هفته که احتمال داداش شدن رو بهش دادیم هر روز پروندۀ اسمت رو باز می کنه می گه اسمش رو بگذاریم محمد امین و دوباره پرونده رو می بنده
تجربه رضا جونی باعث شده که مدتیه شما رو با تمام وجودم حس کنم و حتی جایی که توی دلم هستی رو می فهمم و ازت لذت می برم
حس جالب و شیرین دیگه حسیه که رضا جونم بهم می ده و اونم لذتیه که از اولویت شدن توی خونه می برم وای رضا مثله پروانه دورم می چرخه و مواظبمه و وقتی حالم بد می شه دلش تاپ تاپ می کنه و پیگیره که مامانی چی شده؟
باید تا میتونم از این نعمت استفاده کنم و لذتش رو ببرم
وای خدا هنوز باورم نمی شه دوباره مادر شدم
دوباره لذت بزرگ شدن یک کوچولو رو قراره برم
باز هم خدا رو شکرتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت